مسيو ژرژ


زن از منزل خارج شد هوا تاريك شده بود شب را دوست داشت نور چشم روياهايش را مي زد با عجله قدم بر ميداشت تا نيم ساعت ديگربايد ميرسيد در پشت اين ظاهر ارام كه با راه رفتنش هيچ هماهنگي نداشت غوغايي بود از عشق ارامش خستگي و
بدو حاضر شو كلي از وقت برنامه ات گذشته
اره مثل اينكه كمي دير رسيدم
اشكالي نداره يكي رو فرستادم سرگرمشون كنه 10 دقيقه اس كه دارن داد ميزنن "مسيوژرژ" خودمونيم كلي كارت گرفته انقدر دوست دارم يكدفه وسط كار گريمت رو پاك كني و همه ببينن زني چه حالي ميشن
سبيلهايش را مرتب كرد و بروي صحنه رفت
مسيو ژرژ مسيو ژرژ مسيو ژرژ
شعبده بازي, جوك, حاضر جوابي, لاس خشكه با زنهايي كه براي مسيو ژرژ ميميرن, خنداندن و خنداندن و خنداندن و
ساعت 2:30 نصفه شبه به منزل رسيده وان را از آب پر كرد لخت لخت درون آب داغ غوطه ور شد صداي نفسهاي آرام كودك از اتاق كناري به گوش ميرسيد چشمها را بست هماغوشي با