سلامی دوباره

امروز بهاری دگر است
امروز روز گل و شکوفه وشکر است

دلم بیدار است و ذهنم شفاف
عشق ، شور، ترانه و کلمه در رگهایم می جوشد
می خوانم و می رقصم و می پویم
و به دنیا سلامی تازه می کنم
سلامی سبز
سلامی سرخ
سلامی به وسعت جاودانگی

من بیدارم
و دنیا در چنگ من است
می فشارم پوستش را
می نوشم شهد گوارای جوانی را

زندگی مرا یادت هست
آنکه رفت و در غربت نشست
مسافر دنیای نسیان
برگشته ام
در آغوشم بگیر
دلتنگیهایم را به باد می سپارم

من زنده ام