من
فكر كردن را به شيوه خودم مي خواهم شيوه ام را نمي پسنديد باشد با شما فكر نمي كنم ولي به شما فكر خواهم كرد مطمئن باشيد
در لحظاتي ناب گاه پشت ميز كارم گاه در آغوش كودكم گاه در همهمه خيابان گاه در ميانه گپي دوستانه و گاه و گاه وگاه به ناگاه نوايي تار هاي دلم را مي لرزاند و كلمات با رقصي جادويي به دور آتش دلم مي خرامند و اينچنين است كه
(1) خلوتم را پر کن
من در این آبادی پی چیزی میگشتم
... پی آبی شاید
زندگی برای تو میگذرد
آزاد بیندیش و لذت ببر
خداوند تو را یکبار آفریده است
همین...
Wednesday, December 08, 2004 3:05:00 PM
Post a Comment <<دنیای من