خسته
طلوع آفتاب زاده شدم
امروز كودكي نحيفم
و گريان
حال خوشي ندارم
مادرم را مي خواهم
كه سيرابم كند
آه
قدمهايم سنگين است
دلم مي خواهد بخوابم
آه
در آغوشم بگيريد
برايم لالايي بخوانيد
امروز كودكي نحيفم
و گريان
حال خوشي ندارم
مادرم را مي خواهم
كه سيرابم كند
آه
قدمهايم سنگين است
دلم مي خواهد بخوابم
آه
در آغوشم بگيريد
برايم لالايي بخوانيد
(0) خلوتم را پر کن
Post a Comment <<دنیای من