نادران روزگار
شبي در اوايل پاييز سالهاي دور، به واسطه نازنين دوستي، منزل معشوق دوران نوجواني آن دوست مهمان بودم
انسانهايي به غايت متجدد و به قول معروف روشنفكر
مشروب و سيگار و ساز و كتابهاي كاستاندا و هسه و يونگ
از آن دسته انسانهايي كه خود را جز اقليت سوخته كشورشان مي دانند و از فرط نوستالژي صادق هدايت و شاملو و بهرام صادقي رو به سوي حشيش و همجنس بازي و خودكشي آورده اند همانها كه تجسم پيرمرد خنزرپنزري و زن لكاته هستند و هيچكدامشان تا به حال كنار نهري با يك شاخه گل نيلوفر خم نشده اند و وسعت فكرشان به اندازه سوراخ بالاي رف پشت تنگ شراب است و داستان زندگيشان نقشي ساده روي قلمدان نقره
بگذريم
از هر دري صحبت شد-البته با خود سانسوري شديد كه مبادا حرف معمولي بزنيم، هرچه نامفهوم تر بهتر- و در نهايت مانند بيشتر اوقات بحث در داغترين لحظات به سمت نوع زندگي من كشيده شد
همان نوع زندگي كه مثل فيلمهاي اكشن و نيمه سكسي هاليوودي در انسانها ايجاد نوعي شيفتگي همراه با شرم مي كند
با نوعي حسرت و وحشت در موردش صحبت مي كنند
و من در سكوت، اين تفاسير متعدد را در مورد كتاب وجودم مي شنيدم و مانند بيشتر اوقات اينچنيني در سرم موسيقي در جريان بود
به سراغ من اگر مي آييد نرم و آهسته بياييد مبادا كه ترك بردارد چيني نازك تنهايي من
او فوق العاده است، كتاب مي نويسد، شعر مي گويد، مستقل و تابو شكن است ،زني جسور با شهامت، مهربان،اصلا قابل گفتن نيست او يك قديسه به تمام معناست، موجودي آسماني است
من يك انتشارات دارم، خوشحال مي شوم اگر كتابتان را چاپ كنم
چشم غره خانم ، نطق آقاي ناشر را كور مي كند
موسيقي را بايد براي چند لحظه قطع كرد و گفت: من براي خودم مي نويسم قصد نشر چيزي را ندارم
زن آرام مي گيرد
و موسيقي دوباره شروع مي شود
پشت هيچستان جاييست
اين زندگي خارج از عرف است، دهن كجي به همه ارزشهاي اجتماعيست. زني 30 ساله، جوان و خوش برورو چرا بايد جدا شود! تنها دليلش مي تواند اين باشد كه مي خواهد آزادانه بچرخد و هر روز از شاخه اي به شاخه اي بپرد يك بيوه آماده، قصد جسارت ندارم اين نوع زندگي را فاحشه ها هم مي كنند
زن به سمت دستشويي مي رود
من روزهاي زوج دفترم هستم، خوشحال مي شوم كه بتوانم از نزديكتر با شما آشنا شوم
موسيقي قطع مي شود
ممنون از لطفتون، من روزهاي زوج در خانه با پسرم ساز تمرين مي كنيم وقتي براي بيرون امدن از منزل نداريم
زن بر مي گردد
امشب چقدر زيبا شدي همسر نازنينم خوش به حال من كه زني مثل تو دارم يك بوس كوچولو به من بده
موسيقي آغاز مي شود
اين بار من يکبارگي در عاشقي پيچيدهام
اين بار من يکبارگي از عافيت ببريدهام
دل را زخود برکندهام، با چيز ديگر زندهام
عقل و دل و انديشه را از بيخ و بن سوزيدهام
بحث بالا مي گيرد
طرفداران قداست و وقاحت با هم مي جنگند
و من به خودم مي گويم آيا همه آنها كه طرفدار قداستند، طرفدار تيم آبيند و يا بر عكس
فوتبال بحث عوام است، روشنفكران از من به جاي توپ استفاده مي كنند
و من چه آرامم
بلند مي شوم و آماده براي رفتن
شما چقدر كم صحبت كرديد امشب
شب خوبي بود ممنونم، دوستان نازنين اگر وقتي را كه صرف شناخت من كرديد به خودتان مي پرداختيد به فرمايش حضرت علي به خداشناسي رسيده بوديد
شب خوش
(14) خلوتم را پر کن
تو خود خدایی عزیز من
Monday, July 03, 2006 11:43:00 AM
تو خود آزاده
مي نگري بر خيرگان چهره ات
و چون تو را نمي يابند
تو را ندا سر مي دهند:
... آهاي زن
... آهاي دختر
و تو بغض خود را فرو مي نهي
در لهيب آتش درون
و بخار اشكهاي روزگارت
دل غمديده را مرطوب مي كند
...
اي كاش كاري به كارت نداشتند
اين سيه جامگان خيره سر
...
اي كاش
Monday, July 03, 2006 4:12:00 PM
در عین حال هم لذت بردم، هم اعصابم خورد شد.
Monday, July 03, 2006 6:36:00 PM
سلام قديسه...چطور آن بی خردان به گوهر بی آلايش ذات تو پی نبرده اند نمی دانم.آن چه واضح و دال بر حقانيت چون توييست بايد به گردن زيبا و شهوت انگيزت آويزان باشد که به گمانم از ترس توطئه ی عوامل ناسا برش داشته اي.روزی به من گفتی تفاوت نيايش در خلوت و نگارش در بلاگ در اين است که با نمايش عقايدت چيزی را بر تارکِ تاريک خلق خدا رج بزنی و نمی دانم از خود تملقی امروزت به دنبال ثبت کدام مهم بودی....قديسه ای،که همه هم ميدانند و هم می گويند و با افتخار هم.فاحشه ای،که من می دانم و به خوبی هم.تابو شکن،جسور،مهربان..........دوستی می گفت:بابا بشقاب پرنده
Monday, July 03, 2006 8:41:00 PM
چه شب ناخوشی...
Monday, July 03, 2006 11:10:00 PM
بابا دلت خوش
Tuesday, July 04, 2006 3:10:00 PM
هر کسی به نوعی زندگی را می پسندد و خوبی زندگی تنوع آن است
Saturday, July 08, 2006 1:12:00 AM
سلام مهربون
مطالب وبتون و در کل فضای وبتون زيباست و میشه حدس زد که به شعر و ادب علاقه دارید .اميدوارم هميشه موفق باشی و قلمتان پر توان باد.
اگه سليقه تون گرفت به خاطره های بارانی من هم يه سر بزنيد اونجا با چند تا غزل عاشقانه و صميمی از شما پذيرايی ميکنم و خوشحال ميشم نظرات ارزشمندتونو برام کامنت بذاريد
منتظرتون هستم
زود بياينا
مثل بارون هميشه پر طراوت و شاداب باشيد
Wednesday, July 12, 2006 11:30:00 AM
من نمي دونم
هر چند وقت يك بار يك سري به اينجا مي زنم
نوشته ها برام بعزا آشناست و جالب
نمي دونم به اين آقاي رامين خان توي اينجا چي بگم.
فقت ...
دم در وايسا تا ...
آدم هرچي از دهنش در مياد كه به زبون نمياره
معلومه اين آقا هرچي ته دل منه سر زبونشه!!
و شما
البته خود دانيد ولي
من اگر به جاي شما بودم اولا توري مي نوشتم و رفتار كه مجالي براي اين نوع سهبتها نباشه.
آدم توي خلوتش هرجوري مي تونه آزاد باشه ولي وقتي تو بازي جامعه وارد ميشه بايد مراقب باشه
و دوما خواهش مي كنم اين كامنت هاي زشت رو ديليت كنيد و بلاگتان رو كنترل تا اين جور چيزها توش نياد
Wednesday, July 12, 2006 5:59:00 PM
سلام دوست خوبم با یک دنیا اغلاط املایی و انشایی شیرین.اول همه ی آدم ها و حتی آدمک ها در خلوتشون آزاد هستند و کمال جسارت و اصولآ مفهوم بالفعل رهایی در آزادی اجتماعی(Social Liberty)است که در غیر این صورت و پیرو اندرز خالی از تعقل شما در ورود به بازی های اجتماعی باید به تسامحی دور از شأن و مرام نگارش تن در داد که در خور سلحشوران اهل قلم نیست و این چنین هم مباد.دوم اگر من می خواستم هرچی ته دلم هست را به زبان بیارم که آن وقت ته دلم خلأ می شد و آن گاه من می ماندم و رسوب سه چهار کلمه آخر که حالا در این خلأ ناخواسته معلق هم شده اند.سوم این پر مهری که بی مهابا پندش می دهی از اهالی احتیاط و ترانه است نه از نوادگان سانسور و ارتجاع که کسی را کنترل کند می شنود سخت می پذیرد ولی باز هم می شنود.چهارم ممنون که رخصت دادی این بار دم در بایستم بعد از قرن ها که پشت در مانده ام.حالا اینجا دم درم بیا و غرق الفاظم کن.و درآخر گفته بودی:اگر جای شما بودم....مجالی برای..... ناشناس مهربان می خواهم بدانی به همه ی این و آن دلایل است که تو هیچ وقت نمی توانی جای او باشی
Wednesday, July 12, 2006 8:50:00 PM
نه جای او نه مثل او و نه حتی همراه او
تو هم بیرون در بمان
Thursday, July 13, 2006 10:10:00 AM
عليك سلام
اما كي گفته كه من دوست توام و تازه اونم خوبش؟
دوست مرتبت بالايي داره كه به همين سادگي ها نمي شه خرجش كرد.
و اما: تبريك فراوون منو قبول كن كه فهميدي مسل تو نمي نويسم.
تبريك بعديم بابت اين روشنفكري بسيار زيباي شماست كه تونستيد از بند جهل و تاريكي گزشته خارج بشيد و در روشنايي ادراك نوين قدم برداريد و در اين چارچوب در پي شكستن هنجارهاي دست و پا گير شروع به گفتن بديعيات و كارهاي ناكرده بكنيد.
تبريك بعديم به خاتر اين عمق تسلت شما بر زبانهاي خارحي است كه من متاسفانه نفهميدم اون چيزي كه نوشته بودي يعني جي؟؟
و بعد اگر رخست دادم دم در بايستي منتزر شنيدن نباش، كه همچومني دربند تعسبات قديمي وقتي همچو تو متجددي به خودش اجازه ميده انقدر بي تربيت و ... با يك خانم سهبت كنه ، با ليچار ازش پزيرايي نمي كنه كه با مشت و لگد.
روشنفكري در گفتن هر مزخرفي نيست. آزادي تا زماني درسته كه براي بقيه مزاهمت ايجاد نكنه. تو چجوري به خودت اجازه ميدي زير چتر آزادي بيان به كسي توهين كني و وارد هريم شخسيش بشي؟؟
آزادي اين نيست كه من چون آزادم انگشت كنم تو چش تو!! آزادي بيان اين نيست كه آدم توهين كنه و هرچي از دهنش درمياد به هركسي در جمع بگه.
آزادي اين نيست كه آدم بره دنبال گرس و دود و همجنس بازي و هيپي گري و مزاهمت براي بقيه و مزخرف گويي و پشت مو بلند كردن و و و
آزادي اين نيست كه قلمت رو برداري و سعي كني بي تعمق هرچي فكر ميكني بنويسي و فكر كني درسته.
تو مي توني بگي و بنويسي ولي منم مي تونم بنويسم و بگم و متناسب عكس العمل نشون بدم.
زمنا مهربان باباته
البته نمي شه توقع بيشتر از اين داشت
وقتي كسي كه جد و آبادي تو فقس تعسب بودن رو يكهو بگي آزاد، چيزي كه اسلا نمي دونه يعني چه، قاتي مي كنه!!
من مرتجع! بلد نيستم وايسم توهين بشنوم و بازم بشنوم. توي متجدد هم منتزر اين باش كه اگه گفتي ممكنه چيز ديگر بشنوي و ببيني!
پس سر جات بشين و زيادتر از دنگت هرف نزن
Thursday, July 13, 2006 2:06:00 PM
تنهائیت از کمینگاه حضور نا اهلان بخوبی پیداست همانها که میخواهند سیاهی درونشان را از هزار توی وجودشان با نیرنگهای بیرنگ در خلوت با تو قسمت کنند.
Thursday, July 13, 2006 5:48:00 PM
cheap ugg boots
valentino outlet
snapbacks wholesale
michael kors online outlet
louis vuitton outlet online
lululemon pants
air force 1 shoes
toms outlet store
chanel handbags outlet
adidas outlet
chicago blackhawks
ugg outlet online
louis vuitton bags
babyliss flat iron
rolex watches
rolex watches outlet
canada goose jackets
michael kors handbags sale
ferragamo outlet
1203minko
Thursday, December 03, 2015 11:12:00 AM
Post a Comment <<دنیای من