زندان

پشت چادر پنجره
بدن نازک و ترد نهال نارنج
شهوت صندلی کهنهء چوبی
عطش گرم کتاب
خالیِ تنگ بلور
داغ ننگ لب لیوان
نالهء تنهایی سه تار لب دیوار
گل پرپر قالی
پوزخند قاب عکس رویِ دیوار
اعتراف نور
اینجا زندان من است

(3) خلوتم را پر کن

... Anonymous Anonymous

بگشای درب
فتوای عفو تو را
من امضا نموده ام
....
بی گناه بودی و گناه من تو را سوزاند
ببخش
....
وسایل خود را جمع مکن
کتابها و تاریکی گل قالی را باقی گذار
همچون ما زندانی نیامده، بسیار در راه است
...
همین

Wednesday, August 19, 2009 10:14:00 AM 

... Anonymous بی فصل و نادرخت

جام لبریز از شرابش فقط کمه...
خدا قسمت کنه آدم بره حبس ابد تو این زندان

Wednesday, August 19, 2009 11:00:00 AM 

... Anonymous Saloumeh

ziba boud...vasvaseh shodam dobareh shorou konam be neveshtan...2 sale hichi naneveshtam....

Sunday, September 13, 2009 2:13:00 PM 


Post a Comment   <<دنیای من