انتظار و نظاره
هر بار كه مي روي از پنجره تنهاييم، بازگشتت را به انتظار مي نشينم
و هر بار كه مي آيي ازدريچه دلم، طلوعت را به نظاره مي نشينم
انتظار نظاره ات را زندگي مي كنم
و هر بار كه مي آيي ازدريچه دلم، طلوعت را به نظاره مي نشينم
انتظار نظاره ات را زندگي مي كنم
(7) خلوتم را پر کن
آتش زدی در عود ما نظاره کن بر دود ما ...
Tuesday, February 21, 2006 1:42:00 PM
پس تو انتظارو دوست داری؟
Tuesday, February 21, 2006 1:57:00 PM
سوغاتي بازگشتم
چشمان خيسي است كه تاب سفر را نداشت
دستان لرزاني است كه هيجان ديدارت را دارد
و گرمي انديشه اي است كه دوستي را معنا كرده
همين ...
Saturday, February 25, 2006 12:12:00 AM
زندگی مان در انتظار گذشته
Monday, February 27, 2006 9:35:00 AM
خانم يك سئوال
چرا پسر گل شما خاطراتشو به روز نمي كنه؟
Monday, February 27, 2006 7:10:00 PM
che dardi dare vaghti ba entezar be soratet sili bezanan
Thursday, March 02, 2006 7:39:00 PM
سلام بر شما! جالب بود
Tuesday, March 07, 2006 11:37:00 AM
Post a Comment <<دنیای من